جدول جو
جدول جو

معنی راه کلا - جستجوی لغت در جدول جو

راه کلا(کَ)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل، واقع در 7هزارگزی شمال باختری بابل. این ده در دشت قرار گرفته و هوای آن معتدل و مرطوب است. مردم ده در حدود 275 تن میباشند که بکار کشاورزی اشتغال دارند. آب آن از رود خانه کاری تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و کنف و پنبه و صیفی و نیشکر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راه گشا
تصویر راه گشا
آنکه یا آنچه راه را باز می کند، کنایه از مشکل گشا
فرهنگ فارسی عمید
(فَ)
دهی است از دهستان کچرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 9هزارگزی باختر المده و 1500گزی شوسۀ المده به نوشهر. ناحیه ای است واقع در دشت، معتدل و مرطوب که دارای 200 تن سکنه است. از رود خانه گچرود مشروب میشود. محصولاتش برنج و مختصر غلات و صیفی است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. از دو محل بالا و پائین تشکیل می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(هَُ رَ تِ)
دهی است از دهستان قشلاق کلارستاق شهرستان چالوس، واقع در 10 هزارگزی باختر چالوس و 4 هزارگزی جنوب شوسۀ چالوس به شهسوار. دشتی است معتدل و مرطوب و دارای 400 تن سکنه. از رود خانه سردآب مشروب میشود. محصول عمده اش برنج و لبنیات و مختصری چای و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کسلیان است که در بخش سوادکوه شهرستان شاهی قرار گرفته و دارای 100 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(گِ لَ / لِ کَ)
دهی است از دهستان اسفیورد شورآب بخش مرکزی شهرستان ساری که در 9000گزی جنوب باختری ساری و 3000گزی جنوب راه شوسۀ ساری به شاهی واقع شده است. هوای آن معتدل و مرطوب و سکنۀ آن 470 تن است. آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه، توتون، سیگار، نیشکر و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. زمستان گله داران سوادکوه برای تعلیف گوسفندان از مراتع این ده استفاده می نمایند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شِ مِ کَ)
دهی از دهستان جلال ازرک بخش نور شهرستان بابل. محصول آنجا برنج و صیفی وغلات و نیشکر. سکنۀ آن 210 تن. آب آن از رود خانه کاری تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
کاج باشد و آن را لوچ نیز گویند و بعربی احول خوانند، (فرهنگ جهانگیری)، بمعنی کاج است که بعربی احول گویند، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، لوچ و آن کژ چشم است که یکی را دو بیند، (از آنندراج)، دوبین، لوچ، کاژ، کژبین
لغت نامه دهخدا
(هَِ کَ)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 16هزارگزی جنوب باختری بابل بر کنار راه شوسۀ بابل به آمل در دشتی معتدل، مرطوب و مالاریائی. سکنۀ آن 120 تن شیعه مازندرانی و فارسی زبانند. آب این ده از رود خانه کاری تأمین میشود و محصول آن برنج، کنف، صیفی، مختصری غلات، پنبه و نیشکر است و شغل اهالی آن زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام موضعی به بابل (بار فروش) مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی و ص 158 ترجمه فارسی آن)
لغت نامه دهخدا
(رُ کَ)
دهی از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی. سکنۀ آن 1950 تن است. آب آن از رود خانه تاخلاروچاه. محصول عمده آنجا پنبه و کنف و غلات. این ده شامل آبادیهای: بالادسته، پایین دسته، پهن حاجی تنبلا. برجی خیل، دینه سر، کالش کلا می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سُ خَ کَ)
دهی است از دهستان ولوپی سوادکوه. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 156)
لغت نامه دهخدا
(رِ کَ)
دهی از دهستان پازوار بخش بابلسر شهرستان بابل. سکنه 140 تن. آب آن از رودخانه بابل و چاه. محصول آنجا کنجد و صیفی و پنبه و غلات و باقلا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 21هزارگزی جنوب درود، در کنار راه مالرو پیراوند به رازان. دهی است کوهستانی و سردسیرو دارای 609 تن جمعیت که همگی بکار کشاورزی و دامپروری اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ کَ)
دهی است جزء دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی. دارای 1300 تن سکنه است. آب آن از چاه تأمین میشود و محصول آنجا پنبه، غلات و کنجد و شغل اهالی زراعت است. بازار جمعه جویبار در اراضی این آبادی واقع است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی. دارای 200 تن سکنه. آب آن از نهر شاهرود و رود خانه تالارو. محصول آنجا غلات، برنج، پنبه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
دهی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 126 هزارگزی شمال باختر لار، کنار راه فرعی خنج به سیف آباد واقع شده. جلگه، گرمسیرو مالاریائی است و 59 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت گله داری و بافتن قالی و گلیم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مُلْ لا)
مؤلف مرآت البلدان نویسد ’از مزارع میان ولایت حول و حوش شهر مشهد مقدس است که از آب قنات مشروب میشود و هوایی معتدل و شش خانوار سکنه دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 134) و درفرهنگ جغرافیایی آمده است: ’دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد که در 40 هزارگزی شمال باختری مشهد بین کشف رود و راه شوسۀ مشهد به قوچان واقع شده. جلگه و معتدل است و 45 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و مالداری و راهش مالرو است’. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 12 هزارگزی چنوب آمل و یک هزارگزی باختر شوسه آمل به لاریجان. ناحیه ای است دشتی و معتدل و مرطوب و مالاریائی. سکنه آن 140 تن و مذهبشان شیعه و زبانشان مازندرانی و فارسی می باشد. آب آنجا از تجرود هزار و محصولات آنجا برنج مختصر و غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(یِکَ)
از دهات مازندران. (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو). در فرهنگ جغرافیایی ایران این نام تحت عنوان بایعکلا و بدین شرح آمده: دهی از دهستان راستوپی بخش سوادکوه شهرستان شاهی در 10 هزارگزی جنوب خاوری پل سفید، سکنۀ آن 550 تن، آب آن از چشمه ورود خانه کمرود، محصول آن غلات و لبنیات. و دارای معادن زغال سنگ است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
از دهات میان دورود فرح آباد (ساری). (از ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 161)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کوبندۀ راه، که راه را بکوبد، که راه را تسطیح کند، که راه را هموار سازد، جاده کوب، جاده صاف کن، و آن برماشینهای خاص با وزن بسیار سنگین اطلاق میشود که در تسطیح و کوبیدن راهها بکار برند، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از راه گشا
تصویر راه گشا
گشاینده راه
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان بابل کنار شهرستان بابل، از توابع دهستان.، از توابع دهستان بندپی شهرستان بابل، خواجه کلا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بالا خیابان لیتکوه بخش مرکزی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کیاکلای قائم شهر، از توابع دهستان گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلباد بهشهر، خورشید کلا که روستاییی در
فرهنگ گویش مازندرانی
مسیر راه، امتداد راه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بندپی واقع در شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع کلیجان رستاق ساری، پهنه کلا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دابوی جنوبی از بخش مرکزی آمل، پاشاکلا، از توباع دهستان بندرج ساری، پاشاکلا
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان قره طغان بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان جلال ازرک جنوبی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان میان رود
فرهنگ گویش مازندرانی